Web Analytics Made Easy - Statcounter

عدم موفقیت برجام در جذب سرمایه‌خارجی در دو سطح قابل تبیین است؛ یکی سطح راهبردی و کلان و دیگری سطح تحریم‌ها و نوع رفع تحریم‌ها در توافق هسته‌ای که این دو سطح با هم منطبق هستند.

به گزارش مشرق، مسعود براتی معاون سازمان سرمایه‌گذاری ایران طی یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: چند وقت پیش یکی از روزنامه‌ها تیتر اول خود را به مقایسه آمار سرمایه‌گذاری خارجی در سال ۹۵، سال اول اجرای برجام و یک سال ابتدایی دولت مردمی اختصاص داده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عملکرد یک سال اول دولت مردمی در صدور مجوزهای سرمایه‌گذاری که ابطال نشده و معتبر هستند (به معنای اینکه سرمایه‌گذار خارجی فعالیت خود را آغاز کرده و انتقال سرمایه به ایران آغاز شده است) در حدود ۵ میلیارد دلار بوده و این عدد در سال ۹۵ در حدود ۱.۷ میلیارد دلار بوده است.

مقایسه این دو آمار نشان می‌دهد که عملکرد سال اول دولت مردمی بیش از ۳ برابر عملکرد سال اول برجام است. عملکرد سال ۱۳۹۶ نیز در حدود ۲.۶ میلیارد دلار است و در سال ۹۷ که سال خروج امریکا از برجام است این عدد به زیر یک میلیارد دلار می‌رسد. احتمالاً خیلی از افراد با دیدن این آمار دچار شک و تردید شدند و تصورشان این است که نمی‌تواند این آمار درست باشد یا حتی آن را یک کنش سیاسی و به عبارتی آمارسازی تلقی کنند، چرا که حصول توافق برجام در سال ۹۴ و اجرایی شدن آن فضای مثبتی برای ایران ایجاد کرد و نتیجه طبیعی این فضای مثبت که با رفع برخی از تحریم‌ها همراه بود باید اقبال شرکت‌های خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران باشد. از طرف دیگر در سال اول دولت مردمی با وجود تحریم‌ها نباید سرمایه‌گذاری خارجی در ایران افزایش یابد آن هم به آن میزان که سه برابر سال اول و دو برابر سال دوم برجام باشد.

اما این آمار واقعی است و نشان دهنده یک واقعیت است که در این یادداشت به‌دنبال تبیین این واقعیت هستیم. عدم موفقیت برجام در جذب سرمایه‌خارجی در دو سطح قابل تبیین است؛ یکی سطح راهبردی و کلان و دیگری سطح تحریم‌ها و نوع رفع تحریم‌ها در توافق هسته‌ای که این دو سطح با هم منطبق هستند.

در سطح راهبردی آن چیزی که به ما کمک می‌کند که واقعیت مذکور (عدم توفیق برجام در جذب سرمایه‌گذاری خارجی) را درک کنیم، اهداف راهبردی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. امریکا در مواجهه با ایران اهدافی را دنبال می‌کند که تحقق آنها مستلزم جلوگیری از قدرتمند شدن ایران است. هرچه ایران ضعیف‌تر باشد، امریکا راحت‌تر به اهداف خود می‌رسد. برای همین است که در ۱۵ سال گذشته بر تضعیف اقتصادی ایران تمرکز کرده است و این مهم را از مسیر اعمال تحریم دنبال می‌کند. بر همین اساس طبیعی است که امریکا مانع شکل‌گیری همکاری‌هایی میان ایران و سایر کشورها شود که موجب افزایش توان و قدرت اقتصادی ایران می‌شود. در حوزه اقتصادی سرمایه‌گذاری و انتقال فناوری از مهم‌ترین روش‌های افزایش قدرت است و امریکا تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن انجام داده و می‌دهد. قدیمی‌ترین قانون تحریم ثانویه امریکا (قانون تحریم ایران، آیسا)‌ مربوط به ایجاد محدودیت در فضای سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز ایران است که نشان دهنده سبقه طولانی این موضوع نزد دولتمردان امریکایی است.

اهداف راهبردی امریکا در قبال ایران با توافق برجام تغییری نکرد و برجام نیز با همین نگاه از سوی امریکا دنبال شد، لذا طبیعی است که بعد از توافق امریکا اجازه ندهد همکاری‌هایی از جنس سرمایه‌گذاری میان ایران و کشورهای دیگر رخ دهد چرا که آن را زمینه‌ساز افزایش قدرت ایران می‌داند. در این میان اروپا نیز از امریکا تبعیت می‌کند. اروپا چه در قضیه ایران و چه در قضیه روسیه نشان داده است که دنباله‌رو و تابع حداکثری سیاست‌های امریکا است و در این میان استقلال رأی و عمل ندارد و حتی به منافع خودشان نیز توجه نمی‌کنند.

لذا بعد از اجرای برجام کشورهای اروپایی خلاف لفاظی‌ها و کارهای نمایشی که انجام دادند (هدف این کارها از جمله اعزام هیأت‌های متعدد اقتصادی به ایران ایجاد رضایت کاذب در ایرانی‌ها از توافق بود)، اراده‌ای برای همکاری واقعی و جدی در حوزه اقتصادی نداشتند. البته این واقعیت در داخل ایران درک نشد و لذا تمام تلاش تیم اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم برای جذب سرمایه خارجی با محوریت اروپا مصرف شد و کشورهایی مانند چین را به انتهای این صف راهنمایی کردند و البته نتیجه چندانی در پی نداشت.

در سطح تحریم بخوبی می‌توان تناظر واقعیت توصیف شده در سطح راهبردی را دید. توافق برجام موفق به رفع برخی از تحریم‌ها شد اما رفع تحریم به گونه‌ای مهندسی شده بود که ریسک همکاری میان مدت و بلند مدت اقتصادی با ایران را کاهش نداد و در سطح بالا حفظ کرد. حفظ ریسک از دو مسیر محقق شد؛

الف) حفظ ساختار تحریم‌های ثانویه بانکی ریسک محور: برجام نتوانست نسبت به لغو یا تعلیق و یا حتی توقف کامل ساختار تحریم‌های ثانویه بانکی ریسک محور دستاوردی داشته باشد. لذا این ساختار مانند قبل فعال باقی ماند. ساختار این نوع تحریم طی چهار قانون وضع شده از سوی کنگره امریکا ایجاد شده بود. (قانون جامع تحریم ایران ۲۰۱۰، قانون اختیارات دفاع ملی ۲۰۱۲، قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲، قانون حمایت از آزادی در ایران ۲۰۱۳) باقی ماندن این نوع تحریم سبب شد که بانک‌های بزرگ بین‌المللی از ایجاد روابط کارگزاری با بانک‌های ایرانی خارج شده از لیست تحریم خودداری کنند. (موضوع پاورقی شماره ۱۶ ضمیمه دوم برجام) طبق این نوع تحریم‌ها بانک‌ها و مؤسسات مالی موظف به رعایت تحریم هستند و باید مراقبت کنند که حتی به‌صورت غیرمستقیم تحریم‌ها را نقض نکنند. در صورت نقض تحریم، بانک متخلف محکوم به قطع دسترسی به شبکه پرداخت دلار می‌شود. این ریسک آنچنان زیاد هست که بانک‌ها بعد از اجرایی شدن برجام حاضر به برقراری روابط کارگزاری با بانک‌های ایرانی خارج شده از تحریم نشدند. در این وضعیت ارائه خدمات بانکی بین‌المللی که لازمه حضور شرکت‌های بزرگ و چند ملیتی است مهیا نبود و در نتیجه اثر منفی و محدود کننده بر تمایل شرکت‌های خارجی برای حضور در اقتصاد ایران داشت.

ب) خطر بازگشت‌پذیری تحریم‌های امریکا: ریسک مهم‌تر که به طور مستقیم شرکت‌های خارجی را تهدید می‌کرد موضوع بازگشت‌پذیری تحریم‌های امریکا بود. برجام برای بازگشت تحریم‌های ذیل قطعنامه‌های شورای امنیت یک مکانیسم طراحی کرده بود که به‌عنوان «مکانیسم ماشه» شناخته می‌شود اما بازگشت تحریم‌های امریکا و اروپا بدون هیچ مکانیسمی است و هر کدام از این طرف‌ها می‌توانند بدون تشریفات خاصی تحریم‌های خود را بازگردانند.

همین موضوع سبب شده بود که شرکت‌های خارجی با دقت نظر بالا در مسائل حقوقی و تحریمی، تا زمان زیادی بعد از اجرا شدن برجام (به طور مشخص تا آذر ۱۳۹۵) در حالت ابهام باشند. ابهام هم ناشی از این موضوع بود که طبق برجام امریکا می‌توانست تحریم‌های خود را بدون تشریفات خاصی برگرداند و این برای شرکت‌های خارجی به معنای نامشخص بودن آینده بود.

در آذر ۱۳۹۵ وزارت خزانه‌داری امریکا موضوع بازگشت تحریم‌های امریکا را شفاف کرد. طبق اعلام وزارت خزانه‌داری امریکا بعد از بازگشت تحریم‌های امریکا (فارغ از علت آن) شرکت‌های خارجی که در ایران حضور پیدا کرده‌اند، ۱۸۰ روز فرصت دارند که به همکاری خود پایان بدهند. برای شرکت‌های خارجی که می‌خواهند در چهارچوب توافق برجام با ایران همکاری اقتصادی تعریف کنند و سرمایه خود را به ایران منتقل کنند، فرصت ۱۸۰ روزه یعنی «تقریباً هیچ!»

بر این اساس بسیاری از آنهایی که در حال بررسی فرصت سرمایه‌گذاری در ایران در چهارچوب توافق برجام بودند، منصرف شدند. تنها چند شرکت خاص که اکثر آنها فرانسوی بودند وارد شدند و قرارداد امضا کردند. البته مجوز بزرگترین آن یعنی قرارداد توتال فرانسه، به‌دلیل عدم ثبت سرمایه که نشان دهنده انتقال سرمایه به داخل ایران است، ابطال شد. برجام به دلایل فوق‌الذکر در جذب سرمایه خارجی موفق نبود، لذا پایین بودن عدد سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در سال‌های ۹۵ و ۹۶ قابل پیش‌بینی بود، هرچند در فضای رسانه‌ای آن زمان کسی نمی‌توانست آن را باور کند. حال که چند سال از آن زمان گذشته است می‌توان آن را بررسی کرد و از درس‌های آن بهره‌ برد.

منبع: مشرق

کلیدواژه: سالگرد شهادت حاج قاسم قیمت حسن روحانی دولت یازدهم برجام روزنامه ایران توافق هسته ای خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت سرمایه گذاری خارجی جذب سرمایه خارجی تحریم های امریکا بازگشت تحریم شرکت های خارجی جذب سرمایه میلیارد دلار توافق برجام سطح راهبردی دولت مردمی سال اول بانک ها دو سطح

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۰۳۱۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم می‌کند

با مطرح شدن موضوع «دیپلماسی»، عده‌ای تنها آن را به بُعد سیاسی محدود می‌کنند در صورتی‌که در علم سیاست و روابط بین‌الملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است که در افزایش نفوذ و قدرت چانه‌زنی کشورها نقشی موثر دارد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، زمانی که واژه «دیپلماسی» به میان می‌آید، شاید برای عده‌ای تنها یادآور بُعد سیاسی موضوع باشد در صورتی‌که در علم سیاست و روابط بین‌الملل، دیپلماسی معنایی فراتر از بعد سنتی خود داشته و در این راستا موضوع «دیپلماسی فرهنگی» نیز امری قابل اهمیت و بحث است؛ به باور بسیاری از نظریه‌پردازان حوزه بین‌الملل، دیپلماسی فرهنگی از مصادیق قدرت نرم است که امکان قدرت نفوذ به کشور هدف قرار می‌دهد.

دیپلماسی فرهنگی می‌تواند به واسطه ریشه‌دار بودن و البته وجود اشتراکات فراوان به مراتب موفق‌تر از سایر دیپلماسی‌ها عمل کند زیرا اگر از نظر فرهنگی بتوان بر مردم منطقه یا کشوری تأثیر گذاشت، باورهای مردم آن کشور نیز به فرهنگ عرضه شده متمایل خواهد شد و در نهایت این اثر به مسائل سیاسی، اقتصادی و علمی نیز کشیده می‌شود؛ در واقع دیپلماسی فرهنگی فراتر از همه انواع دیپلماسی است و با هر اتفاقی اثر خود را از دست نمی‌دهد و در این مسیر نظام جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب، خود فرهنگ جدیدی را به جهان و به ویژه کشورهای اسلامی و به خصوص به همسایگان ارائه داد.

رئیس‌جمهور: دیپلماسی فرهنگی از ظرفیت‌های ما در عرصه دیپلماسی است.

موضوع دیپلماسی فرهنگی در برهه‌های زمانی و دولت مختلف با شدت و ضعف‌هایی مواجه بوده و بر این اساس باید گفت که در عملکرد حدود ۳ ساله دولت نیز موضوع دیپلماسی فرهنگی از ابعاد شاخص و قابل توجه بوده و بر این اساس آیت‌الله رئیسی در جلسه نظارت ستادی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در دی ماه سال ۱۴۰۲ برگزار شد، بر این نکته تاکید داشت که «از مرز فرهنگی کشور به مانند مرز جغرافیایی باید مرزبانی شود. باید از این هویت ایرانی و اسلامی صیانت کرد یکی از ظرفیت‌های ما در کار دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی است. باید گره‌های ذهنی ساکنان خارج کشور را باز کنیم. امروز در جنگ روایت‌ها قرار گرفته‌ایم.»

یکی از بارزترین و نزدیک‌ترین وجود تمرکز دولت سیزدهم بر موضوع دیپلماسی فرهنگی، سفر اخیر رئیس‌جمهور و تعدادی از وزرا به پاکستان بود و در واقع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این سفر از نشانه‌های پررنگ رویکرد فرهنگی این سفر است و در این مسیر رایزنی با مسئولان فرهنگی و سینمایی پاکستانی، در زمینه توسعه مبادلات فرهنگی و انعقاد قرارداد برای ساخت یک اثر سینمایی مشترک از مهم‌تری وجوه این مهم است؛ همچنین نام‌گذاری یکی از خیابان‌های کشور پاکستان به‌نام «ایران» نیز از دیگر وجوه قابل اهمیت این سفر بود.

دیپلماسی فرهنگی به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است

ایران دارای ۷ همسایه مرزی و ۱۰ همسایه ساحلی است که فرصت‌های بیشماری را برای دیپلماسی فرهنگی و سایر حوزه‌ها را برای ما فراهم می‌کند به ویژه اینکه فرهنگ ایران در بسیاری از کشورهای همسایه جریان و حضور قدرتمندی دارد از همین بررسی دیپلماسی فرهنگی دولت سیزدهم و تاکید و توجه بر گسترش تعاملات دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف گروهی بر نفوذ بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و طراحی سامانه‎‌های مختلف از جمله سامانه فرهنگی مشترک در راستای رسیدن به اهداف منظور را رقم خواهد زد و بر این اساس نوذر شفیعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا معتقد است که دیپلماسی مانند بسیاری از واژگان حوزه روابط بین‌الملل دچار تحول شده است و در این باره اظهار می‌کند: بر این اساس ممکن است برخی مفاهیم در نتیجه تحولات از بین رفته باشد یا برای مقطعی خاص باشد اما درباره واژه دیپلماسی باید گفت که تحول در مفهوم آن تقریباً هم پایدار بوده است.

وی با بیان اینکه زمانی تنها دیپلماسی سنتی را داشتیم اما امروزه دیپلماسی به‌علاوه دیگر واژگان شده که شرایط جدیدی را توضیح می‌دهد دو از مصادیق این موضوع دیپلماسی عمومی، فرهنگی، سایبری و… است، ادامه می‌دهد: این مفاهیم جدید، دیپلماسی مکمل نیز نام می‌گیرند چرا که تکمیل‌کننده دیپلماسی رسمی هستند که توسط دولت‌ها و وزارت خارجه دنبال می‌شود.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان اینکه دیپلماسی هنر و شیوه اجرای سیاست خارجی و یا به تعریفی مدیریت روابط خارجی است و طبق این تعریف زمانی که موضوع دیپلماسی فرهنگی مطرح می‌شود، به معنای مدیریت روابط فرهنگی کشورها است، توضیح می‌دهد: این نوع از دیپلماسی کارگزارانی دارد و بر این اساس یکی از مأموریت‌های وزارت خارجه تعیین رایزن فرهنگی است اما در کشور ما علاوه بر وزارت خارجه برخی نهادها مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز متولی این حوزه هستند.

کارشناس مسائل بین‌الملل: دیپلماسی فرهنگی منجر به افزایش قدرت می‌شود.

شفیعی با بیان اینکه دیپلماسی فرهنگی از مبادلات علمی تا پذیرش استاد و دانشجو و موضوعات هنر، سینما، شعر و موسیقی را شامل می‌شود، می‌گوید: مهم‌ترین ویژگی دیپلماسی فرهنگی قدرت جذب آن است به این معنا که ابزار قدرت نرم شناخته می‌شود و کار دیپلماسی فرهنگی ما باید جلب توجه کشورهای دیگر به مقولات فرهنگی ما باشد و در نتیجه باعث تأثیرگذاری ما بر دیگر کشورها شود یعنی می‌توان گفت خروجی این امر سیاسی است.

وی یادآوری می‌کند: زمانی که از طریق فرهنگ بر فرهنگ کشور دیگر تأثیر بگذاریم، در آن کشور نفوذ پیدا می‌کنیم که در نتیجه منجر به قدرت می‌شود.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با تاکید بر اینکه دیپلماسی فرهنگی بخشی از کلیات روابط خارجی یک کشور است بر همین اساس محدود و محصور به دولت‌ها نمی‌شود اما ممکن است شدت و ضعف داشته باشد، خاطرنشان می‌کند: آنچه که در این موضوع اهمیت دارد این است که متولیان بدانند چه موضوعی را در چه زمانی و در کجا عمل کنند.

در منطقه آسیای مرکزی باید از اشتراکات زبانی سخن گفت

شفیعی با ذکر توضیحاتی بیان می‌کند: اگر بخواهیم از منظر شیعه‌گرایی به سمت آسیای مرکزی حرکت کنیم، پاسخگو نیست چرا که در آن منطقه باید از اشتراک زبان فارسی استفاده کرد و در مقابل در کشورهایی مانند عراق از پتانسیل شیعه بودن استفاده کرد و در برخی کشورها مانند پاکستان و عربستان باید از عنصر مسلمان بودن استفاده کرد.

وی با اشاره به سفر اخیر رئیس‌جمهور به پاکستان و نمود موضوع دیپلماسی فرهنگی در این سفر تصریح می‌کند: پاکستان ۲ نگاه فرهنگی به ایران دارد، اول نگاه فرهنگی ملی، یعنی به ایرانی بودن ما توجه دارد و بر این اساس خود را بخشی از گهواره فرهنگی و تمدنی ایران می‌داند بنابراین زمینه برای تأثیرگذاری ما بر این کشور فراهم است اما نگاه دوم نگاه دینی و مذهبی است و بر این اساس پاکستان این نگاه را دارد که چون ممکن است اختلافاتی مطرح شود، نگرانی‌هایی وجود دارد.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان می‌گوید: در سفر رئیس‌جمهور به پاکستان باید ۳ نکته توجه می‌شد یعنی از فرهنگ، تمدن فارسی و اسلامیت ایران و پاکستان، مورد توجه قرار می‌گرفت که احتمالاً این نگاه حاکم بوده است.

انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی از جمله بسترهای ایجاد دیپلماسی فرهنگی است

محمدعلی بصیری عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال نیز در گفت‌وگو با ایمنا معتقد است که دیپلماسی ابزار سیاست خارجی است و در این باره اظهار می‌کند: چند مدل دیپلماسی داریم چرا که سیاست خارجی تعقیب اهداف و اصول برون‌مرزی توسط دستگاه‌های مربوطه است و بر این اساس اجرای سیاست خارجی به دیپلماسی تعبیر می‌شود که دارای شاخه‌های مختلف کلاسیک، مدرن و پست مدرن است.

وی ادامه می‌دهد: دیپلماسی رسمی یا کلاسیک ارتباط میان دیپلمات‌های رسمی یا بازیگران دولتی کشورها است تا اهداف سیاست خارجی را دنبال کنند اما زمانی که حوزه بازیگران گسترده شود، وارد دیپلماسی عمومی می‌شویم یعنی در کنار دیپلمات‌های رسمی، بازیگران غیررسمی نیز به کمک سیاست خارجی می‌آیند و بخش غیردولتی دو کشور باهم ارتباط برقرار می‌کنند.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال با اشاره به شیوه‌های مختلف اجرای دیپلماسی فرهنگی می‌گوید: امروزه شهرهای بزرگ برای گسترش دیپلماسی فرهنگی اقداماتی از جمله انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی انجام می‌دهند که منجر به ارتباط میان بازیگران غیر رسمی می‌شود و در نهایت منجر به توسعه روابط خارجی در ابعاد مختلف می‌شوند.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال: ابعاد گردشگری، علمی و پزشکی ایران از جمله ظرفیت‌های این کشور در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.

بصیری در در ادامه در خصوص ظرفیت‌های ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی تصریح می‌کند: ایران دارای ظرفیت‌های اساسی است که می‌تواند منجر به فعال شدن دیپلماسی فرهنگی شود؛ اولین مسئله این است که ایران کشوری ۴ فصل است که ظرفیتی جذاب برای جذب گردشگر است، همچنین ابنیه تاریخی، آثار باستانی، ظرفیت‌های علمی، دانشگاه‌ها و ظرفیت‌های پزشکی از ظرفیت‌های ایران در حوزه دیپلماسی فرهنگی است.

وی همچنین در خصوص سفر اخیر دولت به پاکستان می‌گوید: در مجمع همسایگان در موضوع مبادلات فرهنگی با پاکستان نسبت به دیگر کشورها ضعیف‌تر هستیم در صورتی‌که ظرفیت‌های گسترده‌ای برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد اما این ظرفیت آنگونه که باید عملیاتی نشده و امید است با جدیت دولت سیزدهم فرصت استفاده از این ظرفیت معطل فراهم شده است.

رایزن اسبق فرهنگی ایران در سنگال در پایان می‌گوید: دولت در این مدت تلاش مضاعفی برای دیپلماسی رسمی با همسایگان بوده تا فشار حداکثری را خنثی کند و در این راستا حجم مبادلات اقتصادی نیز بهبود پیدا کرده است.

به گزارش ایمنا، در میان انواع دیپلماسی نوین، دیپلماسی عمومی و فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چرا که دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه داده می‌شود با استناد بر عناصر کلیدی و نفوذ دولت‌های خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی یعنی جامعه کشور مقابل ارتباط برقرار کند و در این راستا باید گفت استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در دیپلماسی در مقایسه با ابزارها و اهرم‌های رایج دیگر در روابط بین‌الملل دارای مزایایی است.

در واقع دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزش‌ها و منافع مشترک و جهان شمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزش‌ها و منافع مشترک است که این ظرفیت را دارد تا منعطف و خلاقانه‌تر از دیپلماسی سنتی به اهداف خود دست پیدا کند و در این مسیر با سهولت بیشتری امکان نفوذ به لایه‌های مختلف جامعه مقابل را دارد و در نتیجه با نفوذ خود، قدرت‌آفرین نیز خواهد بود.

گزارش از بهار یوسفیان، خبرنگار ایمنا

کد خبر 749221

دیگر خبرها

  • آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
  • رونمایی از نشان صادراتی GTS Plus سمنان
  • حجم تجارت خارجی ایران در سال قبل ١۴٠ میلیارد دلار بود
  • وقتی «فرهنگ» در میدان «دیپلماسی» قد عَلَم می‌کند
  • ظریف: یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود / اعراب منطقه و اسرائیل به همین دلیل با برجام مخالف بودند؛ نمی‌خواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند / خیال می‌کنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمی‌گیرد / در کاسپین این اشتبا
  • روایت ظریف از دلایل موافقت آمریکا و مخالفت اعراب و اسرائیل با برجام
  • ترافیک خارجی در اتاق تجارت
  • بخش خصوصی؛ ضد تحریم، ارزآور
  • نسخه برزیلی برای خودروسازی ایران
  • اکسپو ۲۰۲۴، «نمایش امنیت» ایران